اتفاق اتفاقی


SS501 story

داستان هایی از دنیای دابل اسی ها

دیگه توماشین حرفی بین هیونگ و نفس رد وبدل نشده تا وقتیکه رسیدن نفس حتی الان هم هیچ استرسی نداشت ...بالاخره رسیدن به محل کنسرت نفس میخواست پیاده شه که هیونگ دستشو گرفت نفس اجازه نداد که هیونگ حرف بزنه وشروع کرد به حرف زدن

نفس:میدونم....خواهش میکنم خرابکاری نکن ...ابرومو نبر ...همین یه ذره ابرویی که برام مونده را نگهدار ....درسته؟؟؟همینارامیخواستی بگی؟؟؟

هیونگ:نه میدونم هرچی از این حرفا بزنم بازم تو کتت نمیره و بالاخره یه جوری باید ضایع بازی در بیاری خواستم بگم من که میدونم بالاخره تو یه جوری ابرومو میبری پس اگه خواستی خرابکاری کنی اول به من خبر بده که من در برم ...باور کن حوصله ی غر غر های هیونو ندارم

نفس:اگه خبر بدم در میری و منو میذاری؟؟؟

هیونگ:به نظر تو نباید در برم؟؟؟مگه مریضم که بمونم؟؟

نفس:خاک تو سر نامردت

هیونگ:درست صحبت کن ها

نفس بدون توجه به هیونگ پیاده شد که یه دفعه حدود پونصد ششصد نفر ادم ریختن دور ماشین و شروع کردن به جیغ وو داد زدن هیونگ و نفس  با کمک راننده کیو و بادیگاردا تونستن از بین اون همه جعمیت رد بشن

بالاخره رسیدن داخل ساختمون خیلی از گروه های موسیقی اونجا بودن snsd.sistar.superjonior.ukiss.miss a .4minute.fx.t-ara-2pmو……

تقریبا همه ی گروه ها بودن به جز گروه های تازه بوجود اومده و بی تجربه نفس وقتی این همه خواننده را یه جا دید واقعا شکه شد ....باورش نمیشد وقتی بیاد کره یه همچین اتفاق هایی براش بیفته 

هیونگ:زهر مار ببند اون دهنتو ابرومون رفت ناسلامتی گروه ما الان با تجربه ترین گروه تو این گروهاست.....

نفس:ببین....من واقعا تحمل این همه شک را باهم ندارم...

هیونگ:شک چیه دختر مگه جن دیدی؟؟؟

نفس:یکی بزن تو گوش من

هیونگ:وای خدا یکی بیاد اینو جمع کنه

نفس :تراخدایزن و بیدارم کن یه بار سکته میکنم تو خواب جوونمرگ میشم ها

هیونگ:با این که خیلی علاقه دارم بزنم تو گوشت وهمین وسط لهت کنم ولی حیف که الان موقعیتش نیست الان من وتو به حساب زوج هنری هستیم

نفس:زوج هنری کیلو چنده ؟؟؟من دارم سکته میکنم

هیونگ:خواهش میکنم ضایع بازی در نیار ..به احتمال زیاد الان همه میریزن دورت ....این تن بمیره همین یه دفعه را ادم باش و ندید بدید بازی در نیار

نفس دیگه حرفی نزد با خودش عهد کرده بود که این یه دفعه را به خاطر هیونگ یه دختر سربه زیر باشه تا یه دختر کارخراب کن و دردسر ساز ولی خوب جنس ادما که عوض نمیشه

نفس وهیونگ رفتن به رختکنی که مخصوص گروه دابل اس بود همینجور که وارد شدن هیون گفت:به به گنجشکای عاشق ...پیاده روی دونفرتون خوش گذشت ؟؟؟؟؟

نفس:نخیر به لطف کیوجونگ ما حتی یه قدم هم راه نرفتیم.......

هیون تا اینو شنید یه نگاه وحشتناکی به کیو کرد که بچه بیچاره سکته ناقص وغیر ناقص و کامل را همه را باهم زد

کیو:ای بابا واسه چی اینجور ی نگاه میکنی؟خیلی چشای وزغی قشنگی داری که اونجوری به ادم زل میزنی

هیون:اوندفعه هم همینکارا کردی ...یه بار این بلا سر خودت بیاد دیگه از این کارا نمیکنی

کیو:جرعت  داری این بلا را سر من بیار تا ده برابرش به سرت بیاد

هیون :میبینم زبونت دراز شده..

کیو:اره شده حالا که چی

یه دفعه جونگمین از اونور اومد و تبلتشو گرفت جلوی هیونگ وگفت:هیونگ(توضیح:اعضا همدیگه را هیونگ یا برادر صدا میکنن پس اگه این کلمه اومد اسم خود هیونگ نیست منطور همون برادره)

هیونگ:چیه ؟؟؟حالا فهمیدیم تبلت داری

جونگمین:تبلتو نمیگم ...اینو میگم ...این نمایش هندی چیه راه انداختی...؟؟؟؟

هیونگ به تبلت نگاه کرد با این حرف جونگمین بقیه هم اومدن تا ببینن چه خبره و دیدن که کلیپ حرفایی که هیونگ به فروشنده زده داره پخش میشه و عنوانش اینه:بشر دوستی وتواضح درمیان ستارگانK-POP

 جونگمین شروع کرد به خوندن متن خبر :امروز قبل از کنسرت مهم در موزیک بانک عضو گروه معروف کی پاپ <دابل اس فایو او وان>کیم هیونگ جون از یک فاجعه جلوگیری کرد او مانند یک شوالیه مقابل یک فروشنده که با بی احترامی کامل با خریدارن صحبت میکرد ایستاد و دوست دختر اون نیز او را دراین راه سخت همچون شوالیه سفید کمک کرد .....او از بشر دوستی سخن گفت وثا بت کرد که سوپراستار های کی پاپ از انسانیت دور نشده اند

نفس:این چرت و پرتا چیه؟؟؟شوالیه کیلو چنده ....بشردوستی دیگه چیه؟؟؟انگار با لشکر سیاهی ها جنگیده .....کی اینا را نوشته؟؟؟

حالا این وسط یکی باید یچه ها را جمع کنه ...بس که خندیدن ...افتادن رو زمین و هی میخندن..خوب حقم دارن ...یه لحظه فکر کنیین ....هیونگ .....و......بشردوستی؟؟؟؟

ده دقیقه کامل بچه ها داشتن میخندیدن  اینقدر خندیدن که اشک از چشم هاشون در اومد بعد از ده دقیقه جونگمین که داشت میمرد از خنده بلند شد به بچه ها گفت:بچه ها یه لحظه هیونگ را تولباس شوالیه در نظر بگیرین با این حرف صدای خنده بچه هابلند تر شد

یونگی:این بچه بدبخت از سربازی در رفته حالا یه دفعه شد شوالیه...؟؟؟؟

کیو:من تو کار این طرفدارا موندم

هیونگ:حال کردین طبق یه نقشه بسیار ظریف  خودمو تبدیل کردم به یه شوالیه

نفس:واقعا که ...همین کارا را کردین که که جوونایی مثل من بدبخت دبوونتون شدن اگه یه روز از اینجا رفتم به همه ی دنیا میگم چه چهره ها دارین

هیونگ باز اخماش رفت تو هم با خودش گفت:باز این دختره در مورد رفتن حرف زد  ولی تحمل کرد وهیچی نگفت بچه ها یکم رقصو تمرین کردند و اقای کیم هم چندتا توصیه بهشون کرد وقت ناهار شد ...ناهار هم خوردن ساعت حدودای دوبود وکنسرت دابل اس اخرین کنسرت بود ... میشد حدودای ساعت هشت یه ده دقیقه گذشت بعد سوزان با یه عالمه دختر دیگه اومدن تو

سوزان:بچه ها زود لباساتونو عوض کنین اماده بشین برای گریم وبعدش هم کنسرت

با این حرف  سوزان اون دخترا اومدن جلو و لباسای بچه ها و نفس را دادن دستشون لباس نفس مثل لباس تو موزیک ویدیو بود با این تفاوت که اینجا لباس هیونگ ونفس سفید بود ولباس بقیه اعضا مشکی ....این کارا کرده بودن که هیونگ و نفس بیش تر تو چشم بیان این کنسرت واسه ارومتر کردن طرفدارا به خاطر خبر یهویی دوستی هیونگ ونفس بود پس تو این کنسرت مهره های اصلی نفس و هیونگ بودن بچه ها لباساشونو عوض کردن وهمینطور که اومدن بیرون دخترا افتادن به جونشون یکی از این ور کمربند میبست یکی  از اون ور کرم میمالید به صورتشون یکی میکروفونو درست میکرد بیچاره ها داشتن دیوونه میشدن البته برا اعضا عادی بود ولی برای نفس سخت بود نفس این لحظه های اخر یکم استرس داشت(پ.ن:زحمت کشیده ...میخواست همین یه ذره هم نداشته باشه)

نه به خاطر خودش به خاطر هیونگ ...میترسید هر حرکتش برای هیونگ بد بشه ..پس سعی کرد مواظب حرکاتش باشه

نفس ودابل اس بعد از یه عالمه گریم ودم ودستگاه از رختکن رفتن بیرون ...همینطورکه رفتن بیرون

همه ی سرا چرخید طرفشون ..خوب این جا سوژه ی اصلی هیونگ ونفس ودابل اس بودن برق نگاه دخترا به اعضای دابل اس کاملا واضح بود اخه بچه ها خیلی خوشطیپ شده بودن وهمینطور نگاه حسادت وار پسرا به اونا هیونگ دست نفسو گرفته بود .....همینطور که اومدن بیرون خبرنگارا افتادن به جونشون ولی خوب بعد از یکم تحویل نگرفتن دوباره متفرق شدن همه ی گروه های دختر اومدن پیش دابل اس.... ته یان ، لیدر اس ان اس د،اومد جلو و به هیون دست داد

ته یان:مثل اینکه سوژه اصلی این موزیک بانک شمایین ...هیون فقط یه لبخندی زد

وبعد یه نگاهی به هیونگ ونفس که دست در دست هم بودن کرد و نگاهشو روی نفس ثابت کرد و دستشو اورد جلو و گفت:شا باید کیم هیورین شی(خانوم کیم هیورین)باشین .....

نفس دستشو از تو دست هیونگ کشید وبه ته یان دست داد وگفت:خوشبختم ته یان شی

ته یان:مثل این که من میشناسین

نفس :بله ....نفس باورش نمیشد داره به لیدر اس ان اس دی دست میده ولی خوب اصلا به ظاهر نیورد که هیجان زده است ...باید ابروی هیونگ را میخرید .....یه دفعه هیورین از گروه سیستارکه یه لباس خیییییییلی کوتاه و تنگ پوشیده بود وباعث میشد اندام  ...سانسور ....یش بیشتر تو ذوق بزنه اومد جلو وگفت

هیورین:پس شما همون دختر خوشبختی هستین که دل اوپا هیونگ جون مارا دزدیدین و تورش کردین؟؟؟

همه اعضا با شنیدن این حرف عصبانی شدند و به دهن نفس خیره شدن .چون میدونستن الان با اون زبون درازش غوغا میکنه ....نفس از شدت عصبانیت لبشو گاز گرفت که نزنه تو دهن  هیورین وبا یه ارامش ساختگی که خودش هم نمیدونست از کجا اورده گفت:فکر کنم یه اشتباهی پیش اومده

 هیورین  با تعجب:چطور مگه؟؟؟

نفس:اخه اوپا هیونگ جون شما اون شاهزاده ای که قلب منو دزدیده....وتورم کرده .

با این حرف همه شروع کردن زیرلب خندیدن به هیورین .... اعضای دابل اس هم که توقع این رفتارا از نفس داشتن شروع کردن خندیدن ...هیورین بیچاره سنگ رو یخ شد ...تا اون باشه از این حرفا نزنه ..چه معنی داره به دوست پسر مردم بگه ...اوپا هیونگ جون ما ....تیفانی که یه دوستی قبلی با هیونگ داشت (فقط دوستی ....لطفا منحرف نشین) اومد جلو وبه هیونگ دست داد وگفت:اوپا وقتی شنیدم خیلی خوش حال شدم ...مبارک باشه

هیونگ هم یه لبخند اجباری زد وگفت:ممنون

و زیر لب طوری که فقط نفس که کنارش بود بشنوه گفت:باید بدبخت شدنم را تسلیت بگی

نفس یه اخم غلیظی کرد که بیچاره هیونگ به غلط کردم افتاد......

مجری موزیک بانک ueeاز افتر اسکول و جی دراگون از گروه بیگ بانگ بودند ...اجراشون واقعا قشنگ بود ...به هم میومدن ...همه رفتن رو صحنه واجراشون را انجام دادن همه اجرا ها قشنگ بود اما اجرای گروه سیستار از همه بهتر بود ...واقعا عالی بوداما نفس هنوز حس خوبی نسبت به هیورین نداشت.....بالاخره نوبت به اخرین اجرا یعنی اجرای دابل اس رسید بچه ها خیلی اضطراب نفس را داشتن ...ولی نفس ....انگار نه انگار ........راه رفتن با اون پاشنه ها واقعا واسه نفس سخت بود بالاخره لحظه ی طلایی فرا رسید

جی دراگون:وبالاخره ....سوپرایز امشب

یو ای ادامه داد:اجرای جدیدترین اهنگ گروه معروف دابل اس

هردوباهم:با حضور افتخاری دوست دختر کیم هیونگ جون ...کیم هیورین ...

وبالاخره وقتش فرا رسید اول طبق برنامه اعضای دابل اس وارد  شدند وپشت سرشون هیونگ و نفس دست در دست هم وارد شدند ........با وارد شدن هیونگ ونفس صدای جیغ و داد طرفدار رفت بالا طوری که نزدیک بود استادیوم  بره رو هوا ....نفس اون یکی دستشو که ازاد بود  گرفت روگوشش و گفت:این دیوونه ها چشونه؟؟؟

هیونگ دست نفسو محکم فشار داد و زیر لب گفت:دیوونه شدی این چه کاریه؟؟؟میخوای بریزن سرت بکشنت؟؟؟

نفس هم سریع دستشو انداخت پایین یه ان دختری تو ردیف اول توجهشو جمع کرد دقیق تر نگاه کرد دید راضیه است ... پیش خودش گفت:تو   ردیف اول چیکار میکنه ؟؟؟اوه حتما کار این یونگ سنگه ..باز میخواد در مورد کفشاش باهاش حرف بزنه...تو همین فکرا بود که دید راضیه داره براش دست تکون میده با همه ی تنفرش از راضیه ادمی نبود که پشت کسی را خالی کنه پس واسه همین جوابشو با یه لبخند داد

ااجرا خوب پیش رفت و اخرین لحظه نفس باید یه کم راه میرفت وادا درمیورد  و میومد جلوی هیونگ وایمیستاد و سراشونو میذاشتن روشونه هم نفس تا اومد یکم قر بیاد وادادر بیاره پاش به خاطر پاشنه بلند پاهاش پیچ خورد و داشت میفتاد که هیونگ لباسشو گرفت که به خاطر تنگی لباس بند لباس دکلتش پاره بشه .....و نفس داشت میفتاد که هیونگ گرفتش و نفس افتاد توبغل هیونگ و با هم افتادن زمین(پ.ن:گند از این بد تر میشه ؟؟؟)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ شنبه 25 خرداد 1392برچسب:, ساعت 20:53 بـ ه قـلمـ نفس خانوم



طراح : صـ♥ـدفــ